فرهنگ و هنر: بعد از زمان پیامبر احادیث زیادی نقل شده که بسیار از مردم آن زمان معانی آن را درک نکرده و متوجه نمی شدن.امام هادی علیه اسلام با توضیح کامل بسیاری از احادیث دری از دریای علم و معارف را پیش روی مردم گستردند.
در زمان ائمه اطهار علیهم السلام در میان مردم احادیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خوانده می شد که گاه مردم معنای درست آن را نمی دانستند.یکی از این احادیث درباره روزهای هفته و دشمنی کردن با آن بود. خوش وقتی ما از این است که شخصی درباره آن حدیث از امام هادی علیه السلام سوال کرد و به این سبب باعث باز شدن دریچه ای از علم الهی بر روی ما شد.
روزهای هفته به نام امامان
در اینجا می خواهیم در این باره سخن بگوییم و ضمناً جریان جالبی از علاقه شیعیان به اهل بیت علیهم السلام را حتی در هنگام خطر نقل کنیم.
به دنبال امام خود برای نجات از شبهات حتی در دل دشمن
نوه امام رضا و فرزند حضرت جواد یعنی حضرت علی بن محمد النقی علیهم السلام ملقب به «هادی» می باشند. یکی از حاکمان زمان ایشان متوکل عباسی، فردی بسیار کینه توز و سختگیر علیه شیعیان و ائمه اطهار علیهم السلام بود. متوکل، امام هادی علیه السلام را در جایی حبس کرده بود و شخصی به نام "صقر" از شیعیان آن حضرت، جویای احوال آن حضرت بود. صقر خود را به محل حبس امام علیه السلام رساند و به روشی که معلوم نشود از شیعیان آن حضرت است، به دنبال ملاقات با ایشان بود که سرانجام به شیوه جالبی موفق شد. مأمور ارشد آن مکان هم از شیعیانی بود که عقیده خود را پنهان می کرد اما منظور صقر را فهمید و او را به سوی حضرت هادی علیه السلام راهنمایی کرد. ملاقات او با امام علیه السلام به خاطر رعایت مسائل امنیتی کوتاه بود و او ضمن جویا شدن احوال حضرت، از ایشان سوالی نیز پرسید که این، موضوع نوشته ماست.
روزها، کنایه از امامان است
شیخ صدوق (ره) با سند خود از "صقر بن ابی دلف کرخی" نقل می کند که گفت:متوکل، چون آقای ما امام هادی علیه السلام را برد، آمدم که از خبرش جویا شوم، رازقی که دربان متوکل بود مرا دید، دستور داد تا نزدش بروم، نزد او رفتم، گفت:صقر! چکار داری؟ گفتم:جناب استاد! خیر است. گفت:بنشین، [نشستم،] و فکر این سؤال او، و سؤالهای آینده اش مرا آشفته کرد، با خود گفتم:اشتباه کردم که آمدم. اشاره کرد و مردم را از خود دور کرد، پس به من گفت:چکار داری؟ و برای چه آمده ای؟
گفتم:برای کار خیری گفت:شاید می خواهی از مولایت خبر بگیری؟
گفتم:کدام مولا؟ مولای من امیر است.
گفت:آرام باش، مولای تو حق است، من نیز مذهب تو را دارم.
گفتم:الحمدلله! گفت:آیا می خواهی او را ببینی؟
گفتم آری.
گفت:بنشین تا رئیس پیکها از نزدش بیرون آید.
نشستم، چون بیرون آمد، رازقی به غلامش گفت:دست صقر را بگیر، و به حجره ای که علوی در آن زندانی است ببر، و آن ها را تنها بگذار، او مرا به آن حجره درآورد، به اتاقی اشاره کرد، و من داخل شدم، و دیدم که امام هادی علیه السلام روی حصیری نشسته، و قبری در برابرش کنده اند، سلام کردم، پاسخم را داد، و دستور داد بنشینم. سپس فرمود:صقر! برای چه آمده ای؟ عرض کردم:سرورم! آمده ام تا از احوالتان آگاه شوم. سپس به قبر نگاه کردم و گریستم. به من نگاه کرد و فرمود:صقر! نگران نباش، فعلا نمی توانند به ما بدی برسانند. عرض کردم:الحمدلله!
سپس گفتم:سرورم! حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که معنی آن را نمی دانم. فرمود:کدام حدیث؟ عرض کردم:حدیث «با روزها دشمنی نکنید که با شما دشمنی می کنند» معنای آن چیست؟
فرمود:«آری، تا آسمانها و زمین به پاست، روزها ما هستیم، شنبه، نام [و کنایه از] پیامبر خدا -صلی الله علیه و آله- است، یکشنبه، کنایه از امیرمؤمنان -علیه السلام- است، دوشنبه، حسن و حسین -علیهماالسلام- است، سه شنبه، علی بن الحسین، محمد بن علی و جعفر بن محمد -علیهم السلام- است، چهارشنبه، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی -علیهم السلام- و من است، پنجشنبه، فرزندم حسن بن علی -علیهماالسلام- است، و جمعه، فرزند فرزندم [حجة بن الحسن -علیهما السلام-] است، که گروه حقخواه بنی آدم، نزد او گرد آیند، و او زمین را پر از داد و عدل کند، همچنانکه پر از ظلم و جور شده است. این است معنای روزها، پس در دنیا با ایشان دشمنی نکنید، که در آخرت با شما دشمنی می کنند.» سپس فرمود:«[صقر!] خداحافظی کن و برو که من بر تو ایمن نیستم.»
برداشتهای طلایی از یک حدیث طلایی
در این فرصت می خواهیم به کمک این جریان به چند نکته توجه دهیم:
نکته اول:همانگونه که از جهت مکانی می توانیم با کسی که سالها وفات یافته است، همسایه و هم محلی و همشهری باشیم، به لحاظ زمانی نیز می توانیم با برخی اشخاص همسایه شویم. در روزهای هفته به شکل متناوب همسایه پیامبر و اهل بیت ایشان صلی الله علیهم اجمعین می شویم.
نکته دوم:پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله سخنانی چند جانبه بیان کرده اند که مردم همه معانی آنها را نمی دانند. چه بسیار احادیثی که دارای معانی چند بعدی و جامع می باشد که حاوی نکات رمز آمیزی است که برای آیندگان آشکار می شود.
نکته سوم:نباید به شنیدن و نقل کردن احادیث اکتفا کنیم. باید بکوشیم معنای آن را بیابیم. اگر در این راه تلاش جدی کنیم، خدا ما را کمک خواهد کرد.
نکته چهارم: همواره باید مشتاق علم حقیقی بمانیم. اینکه روزهای هفته کنایه از ائمه علیهم السلام است مطلب درستی است اما حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله دارای معانی دیگری نیز می باشد (۳) که اگر تا کنون برای ما روشن نشده باشد باید اشتیاق فهم آن را در دل خود زنده نگه داریم.
نکته پنجم: اهل بیت علیهم السلام گاه در شرایط سختی مثل زندان و حبس و تبعید و حصر و جنگ می زیسته اند. در آن شرایط شیعیان نیز از جانب حکومتهای وقت تحت فشارهای شدید قرار داشته اند و گاه امکان ملاقات با امام عصر خویش را پیدا نمی کردند و یا اینکه در راه رسیدن به محل امام مجبور به حفظ مراقبتهای بسیار می شدند تا جانشان در امان بماند.
نکته ششم: خدا دوستان خود را رها نمی کند. حتی در شرایط خفقان و ترس علیه ائمه علیهم السلام و شیعیان، برخی از همفکران ایشان به طور مخفیانه در رأس امور قرار داشته اند.
نکته هفتم: ائمه علیهم السلام نیز در مواقع خطر مراعات احتیاط و مراقبت از جان شیعیان را توجه می کردند. خود شیعیان نیز موظف هستند در این شرایط مراقب باشند که خونشان بی جهت به هدر نرود.
نکته هشتم:علم و قدرت اهل بیت علیهم السلام منشأ خدایی دارد با این حال در اغلب اوقات اجازه می دهند که امور از مجرای طبیعی خود جاری شود و از راه قدرتهای باطنی خود، مانع اختیار ظالمان نمی شده اند تا خدا در قیامت به حساب همه رسیدگی کند.
نکته نهم:شیخ صدوق (ره) می گوید:"ایام" به معنای ائمه علیهم السلام نیست اما حضرت رسول صلی الله علیه و آله آن را به شکل کنایه آمیز بیان فرمودند تا فقط اهل حق متوجه منظور اصلی باشند. شیخ صدوق (ره) سپس چند مثال قرآنی می آورد که یکی از آنها عبارت است از «التِّینِ وَ الزَّیْتونِ وَ طورِ سِینِینَ وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ» که کنایه از پیامبر و علی و حسن و حسین علیهم السلام می باشد.
نظر شما