گروهک منافقین به سرکردگی مسعود رجوی یقیناً نقطه ای تاریک در تاریخ این مرز و بوم به حساب می آید، این مطلب تنها به گوشه‌ای ازفجایع منافقین نه در مورد دیگران بلکه در مورد زنان سر سپرده به آرمان‌های سازمان اشاره می‌کند.

از عقیم کردن زنان تا رقص در حرمسرا | فجایع وحشتناک در تاریخ ایران

به گزارش سلام نو، گروهک منافقین یا به گفته خانم الیزابت روبین فرقه‌ی رجوی نامی آشنا برای تمام ایرانی‌ها است؛ سازمانی که در ابتدا در جهت حمایت از انقلاب اسلامی جوانان بسیاری را جذب کرد و در ادامه با چرخشی کامل از اهداف ترسیم شده برای خود در نهایت تبدیل به زندانی برای مردان افسرده و زنانی با صورت‌های آفتاب سوخته و ریش و سبیل دار شد. سازمانی مخوف با زنان و مردانی که سال هاست به دور از خانواده و هرگونه ارتباط با دنیای بیرون و به مدد برنامه‌های شستشو ذهنی (غسل هفتگی) موسوم به “عملیات جاری” تنها مسعود و مریم را می‌شناسند.

در طول تاریخ عده بسیاری بودند که بر علیه زنان و مردان کشور خود برخاسته و جنایت‌های فجیعی را مرتکب شده اند؛ مریم رجوی که خود را در میان اعضای مجاهدین “ملکه انقلاب ایدئولوژیک در کلیسای فرانسه ژاندارک ایران” و در میان هلهله لابی‌های منطقه اورسوراواز “ژنرال دوگل ایران” نامید؛ یکی از این افراد است که به همراه همسرش مسعود رجوی بنای سازمان را نهاد که روی هر سازمان تروریسمی رادر خیانت و بغض چندین ساله بر علیه مردم کشورش سفید کرد، زنی که در طول تاریخ زنی مانند او نبوده که به طور تخصصی تروریسم خوبی باشد و در غیاب همسرش بتوانند سازمان کهنه و پوسیده منافقین را تا به امروز رهبری کند.

سازمانی متشکل از بیش از هزار زن که سال‌ها در پادگان اشرف و امروز در لیبرتی یا در اورسوراواز بایگانی شده اند و از هر نوع آزادی اجتماعی به دور هستند و به جرات می‌توان گفت ۹۵ درصد از آن‌ها در طی ۲۵ سال گذشته به مدت ۲ ساعت در شهرها، پارک ها، اماکن عمومی و تفریحی عراق به تنهایی قدم نزده اند و۷۰ درصد از آنان مجرد بوده و تاکنون ازدواج نکرده اند.

مطالعه‌ی مصاحبه و خاطرات زنان جدا شده از این فرقه، گواه ظلمی است که نه تنها شامل حجاب و حتی پوشش اجباری یعنی یونیفرم‌ها و روسری‌های یک شکل و یک رنگ می‌شود؛ بلکه ازدواج و طلاق اجباری، کار اجباری، گزارش روزانه‌ی افکار و رؤیاها به صورت اجباری، شرکت اجباری در نشست‌های شستشوی مغزی، بیرون آوردن رحم و نهایتاً رابطه‌ی جنسی اجباری با شخص مسعود رجوی … را نیز در بر می‌گیرد.

زنان این سازمان بلا شک در این سال‌ها ظلم‌ها و جنایات بسیاری در سر سپردگی به مسعود و مریم رجوی بر علیه مردم کشورشان انجام دادند و ما در واقع در این نوشتار در صدد تطهیر و مظلوم نشان دادن آن‌ها نیستیم؛ بلکه تنها با تکیه بر اظهارات اعضای جدا شده از سازمان به بررسی فجایع این سازمان در مورد زنانی می‌پردازیم که فریب شعارهای حمایت از حقوق زنان را خورده و جذب سازمان شدند و با ورود به سازمان با زندانی مواجه شدند که امکان جدایی و فرار از آنجا وجود نداشت و مجبور به سر سپردگی، بایگانی وحل شدن برای همیشه در سازمان شدند.

تربیت زنان شکنجه گر و قاتل

در پروسه تاریخ انسان، مردان زیادی به تبهکاری و جنایت دست زده اند؛ اما در طول تاریخ کمتر زنانی بوده اند که هم پای جنایتکاران مرد پیش قراول شکنجه، جنایت وشقاوت باشند؛ اما مسعود رجوی سازنده نسلی از زنان شقی و شکنجه گراست که به گفته همسرش مریم صفی تا تهران از این زنان تربیت کرد که در بیرحمی و شقاوت همتا ندارند.

شکنجه گاه پادگان اشرف

زنانی با چهره‌های سرد، بی روح و خالی از لطافت زنانه که با گذراندن دوره‌های متعدد شکنجه گری به طرز وحشیانه‌ای به سرکوب و شکنجه اعضای ناراضی، منتقد و خواهان خروج در فرقه رجوی می‌پردازند. زنان بسیاری مانند مهری موسوی، مینو فتحعلی، معصومه غیبی پور، مرجان اکبری ودیگر زنانی که به خاطر مخالفت با سیاست‌ها و برخوردهای مسعود رجوی به دست این شکنجه گران برای همیشه در در گورستان «مروارید» به فراموشی سپرده شدند.

حرمسرای رجوی و رقص رهایی زنان در برابر مسعود

در سازمان رجوی زنان و مردان از هم جدا نگهداری می‌شوند و مجاز به صحبت در حد اکتفا هستند. چنانچه به گفته خانم ابراهیمی یکی از اعضای شورای (کادر) رهبری سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت هر گاه مردی از اعضای سازمان مجاهدین خلق و ساکنان پایگاه اشرف در پایگاه به زنی نگاه می‌کرد؛ او را زندانی و شکنجه می‌کردند.

در بین زنان، دست‌های پر از پینه و زخم و صورت‌هایی سوخته و داغون ارزش بود و اگر کسی غیر از این بود گفته می‌شد که تن به کار نمی‌دهد و خیلی اوقات در نشست‌های تحقیر کردن آدم ها، این افراد باید جواب این سوال را می‌دادند که چرا صورتشان سوخته نیست و دست هایشان پینه بسته نیست. یکی دیگه از بلاهایی که سر زن‌ها می‌آوردند این بود که برای کم کردن غریزه جنسی در غذاها کافور می‌ریختند و این باعث شده بود که صورت زن‌ها با مردها فرقی نمی‌کرد و زن‌ها ریش در می‌آوردند، خیلی واضح است که صورت یک زن که ریش داشته باشه چه وضعیتی است و چقدر دردناک و عذاب آور است.»

همچنین خانم سنجابی نیز در این باره بیان داشت: «هر از گاهی مریم رجوی برای زنان پیام می‌فرستاد که دست‌ها و صورت‌های آفتاب سوختۀ شما را دوست دارم؛ درحالیکه خودش هیچگاه رنگ آفتاب و گرما را به چشم نمی‌بیند. این اواخر مریم رجوی پیام داد که «صورت‌های خونین شما قشنگ است» در حالی که خودش حتی یک هفته بازداشت در زندان پاریس (که مسعود رجوی می‌گفت مانند هتل می‌ماند) را نتوانست تحمل کند و ده‌ها نفر را (در اعتراض به حکم زندان) برای خودسوزی در خیابان‌های اروپا فرستاد و به نابودی کشانید. سران فرقه رجوی به غذای زنان هورمون‌هایی می‌افزایند که باعث رشد موهای زائد درصورت واندام می‌گردد وبه همین دلیل است که اکثر زنان عضو این فرقه دارای “ریش وسبیل” می‌باشند.»

عملیات “قله آرمانی” و عقیم کردن زنان

این سازمان در عملیاتی به نام”قله آرمانی” اقدام به خارج کردن رحم حداقل ۱۵۰ نفر از زنان سازمان توسط پزشکی به نام نفیسه بادام چی کرد. این عملیات مرحله‌ای است که هر کدام از زنان عضو سازمان برای برقراری پیوند با مریم و مسعود رجوی ناچار به انجام آن هستند

نسرین ابراهیمی معروف به بتول که خود یکی از اعضای شورای (کادر) رهبری سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت بود از انجام این عمل سرباز زد و در نهایت از سازمان اخراج گردید. خانم ابراهیمی در اظهارات خود بیان داشت: زنانی که کوچیک‌ترین مشکلی داشتند و مشکل آن‌ها می‌شد به راحتی از طرق دیگر حل شود؛ ولی سازمان آن‌ها را وادار می‌کرد که رحمشان خارج شود و اگر کسی هم مقاومتی می‌کرد گفته می‌شد که مگر برای خودت آینده و زندگی متصور هستی؟ مگر همه ما طلاق مادام العمر نگرفته ایم؟ پس اگر ریگی در کفشت نیست چرا مقاومت می‌کنی؟

زهرا السادات میرباقری نیز لیست نام ۹۵ زنی که سازمان به بهانه‌های مختلف مانند کم خونی، سر درد و کمر درد سازمان اقدام به خارج کردن رحم و عقیم کردن آن‌ها کرد منتشر ساخت.

حال با چنین شرایط ضد انسانی که در بین زنان سازمان مجاهدین حاکم است؛ آن‌ها در اروپا از مساوات و آزادی زنان حرف می‌زنند. گروه‌ها و تشکل‌های بسیار زیادی بنام زنان ایجاد کرده و در گروه‌های حقوق بشری فعالیت می‌کنند. بنام زنان و دفاع از آزادی زنان ایران، کنفرانس و سمپوزیوم برگزار می‌کنند. اما دریغ از آنکه خود ذره‌ای به آن اعتقاد و التزام عملی داشته باشند و امروز گزارشات زنان و مردانی که موفق به فرار از این سازمان شدند خود گواه بر این ادعای پوچ و بی اساس این سازمان تروریسمی دارد.

در واقع سازمان با این اعمال سعی در فریب اذهان و پایبند نشان دادن خود به قوانین اسلام و حفظ حریم میان نامحرم‌ها دارد. اما این اسلام دروغین که در آن زنان و مردان حق ازدواج و حتی فکر کردن به نامحرم را ندارند؛ فقط مختص زنان و مردانی است که سال‌های جوانی خود را در بی خبری و درخدمت به رجوی از دست دادند. اما اسلام رجوی چیز دیگری است؛ به گفته شاهدان رجوی در مراسمی به زنان گردنبندی طلا که در آن تصویر خودش حک شده بود اهدا کرد واین به منزله حلقه ازدواج و مراسم نامزدی تمام زنان با رجوی بود.

زهرا سادات میرباقری، عضو سابق گروهک منافقین (گردنبند منقوش به تصویر مسعود رجوی که به عنوان حلقه نامزدی به زنان داده می‌شد.)

رقص رهایی:

خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری در این باره می‌گوید: «در زمستان سال ۱۹۹۸ در جلسه‌ای که مریم رجوی آن را برگزار کرد دعوت شدیم و به ما گفتند که باید استحمام کنید تا کاملا تمیز باشید و باید همه لباس‌ها و روسری‌های شما جدید و تمیز باشد چرا که این جلسه «حوض» شورای رهبری است و باید در آن حوض «رقص رهایی» اجرا کرد.

مسعود گفت: «این همان رقص رهایی است» سپس با صدای بلند به ما گفت: «شما برای من همچون زنان پیغمبرید یعنی ازدواج شما با فردی دیگر حرام است.» سپس آیه ۳۲ سوره احزاب قرآن کریم را قرائت کرد. مسعود می‌گفت: «لباس‌های شرک و جاهلیت را در آورید و این حوض شما است که بایستی در آن شیرجه بزنید این رقص رهائی شماست برقصید و دست‌های خود را باز کنید همانگونه که خیلی‌ها بر سر دار رقص رهائی کردند و شما اینجا یگانه شوید تا در تمام صحنه‌های رزم دیگر و کار و مسئولیت مثل کوه در برابر مردان استوار باشید و به مردان اشعه ندهید.» در این حین برخی بهم ریخته بودند و بعضی‌ها می‌رقصیدند، بعضی شوکه شده بودند خلاصه خیلی وضعیت شلوغ و به هم ریخته بود. بعد از آن شب اسامی تک تک ما را نوشتند تا براساس زمان بندی با مسعود هم بستر بشویم.

من همیشه فکر می‌کردم که رابطه رجوی با مریم یعنی همسر مهدی ابریشمچی، ایدئولوژیک است و مریم حتی روسری اش را نیز جلوی مسعود برنداشته است، اما واقعیت‌ها طور دیگری بر من نمودار شد؛ اینجا بود که برمن بسیار واضح شد. دلیل مرگ “مینو فتحعلی” و غایب شدن “فاطمه حاج خداوردی” و چند تا از زنان دیگر چیزی جز صندوقخانه سکس رجوی نبوده و نیست و اگر من هم مخالفت می‌کردم سرنوشتی مانند آن‌ها پیدا می‌کردم ویکی از زنان عضو شورای رهبری سازمان به شکل خصوصی و سری به من گفت که با چشمان خود دیده که مسعود رجوی به صورت دستجمعی در پایگاه اشرف با زنان عضو شورای رهبری و اعضای دفتر خود رابطه جنسی برقرار کرد.»

مسعود در حلقه زنان زیبارو:

سادات میر باقری نیز گفت: «مسعود در ماه رمضان با زنان و دختران می‌نشست و به آن‌ها دستور می‌داد که دور او جمع شوند و او را در آغوش بگیرند. این مساله اگر توسط مردان سازمان رخ می‌داد گناهی نابخشودنی بود. اما خود رجوی در میان زنان و دختران می‌نشست و برای نشان دادن عشق خود به آنان بقیه چای خود را به آنان می‌داد تا آن را بنوشند و تبرک بگیرند.

در این جلسات و جشن‌های خاص مسعود رجوی از بین حضار، زنان و دختران جوان و زیبا رو را انتخاب می‌کرد و آن‌ها را با نام کوچک خود صدا می‌نمود و به آنان دستورمی داد تا در کنار او بنشینند. بعد از آن با لمس کردن بدنشان با آنان شوخی می‌کرد. برای مثال به یاد دارم که دختر زیبارویی به نام سارا حسنی در آنجا حضور داشت که رجوی او را فراخواند و گفت: «سارا برای من چای بیاور» سارا هم برای او چای آورد و بعد از آن رجوی شروع به شوخی کردن با او نمود و بعد از مدتی؛ از مخفی شدن سارا به مدت چند ماه غافلگیر شدیم و هنگامی که او را دیدیم وضعیت نامناسبی داشت و افسرده و از لحاظ روانی دچار مشکل شده بود. دقیقا نمی‌دانستیم که رجوی با او چه کار کرده بود؟!

نشست چهار دیواری:

خانم نسرین ابراهیمی از اعضای جدا شده از سازمان نیز بیان داشت: «بارها در نشست‌های مریم رجوی که با ما داشتند به ما می‌گفتند؛ که فکر کردن به هر مرد دیگری جز رجوی یعنی خیانت به رجوی است. بحث حریم رهبری یکی از بندهای مهم به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک در درون سازمان مجاهدین بود. حریم رهبری یعنی اینکه تنها مرد زندگی ما رجوی است و فکر کردن به غیر از او خیانت محسوب می‌شد و به خوبی به یاد دارم که مریم رجوی با ما نشستی داشتند به نام «چهار دیواری» گفتند که در ایران زنی که به خونه شوهرش می‌رفت با لباس سفید می‌رفت و با کفن سفید هم خارج می‌شد. از ما می‌خواست که با مسعود هم همین باشیم و می‌گفتند که تصور کنید که زنی در ایران با شوهرش در یک چهار دیواری است، ولی ذهن و قلبش به فکر شخصی خارج از آن چهاردیواری باشد و ببینید که این فکر چقدر زشت و آزار دهنده می‌باشد. پس اگر ذهن شما خارج از این چهاردیواری رفت بفهمید که چقدر زشت است.

ارها گفته بود که شما خوشگل‌ترین را دارید پس دیگه چی می‌خواهید؟ یا می‌گفت که مسعود فقط مال من نیست و مال همه زنان داخل سازمان است. از ما می‌خواست که مثل خودش باشیم و جز به مسعود به هیچ کس دیگه‌ای فکر نکنیم. همه ما بعد از اینکه عضو می‌شدیم رجوی گردن ما گردنبندی می‌انداختند که این در حقیقت حلقه ازدواج هر نفر محسوب می‌شد با رجوی شوهر تمام زنان سازمان.»

ممنوعیت از نیازهای اولیه زنان

درمتن مصاحبه اغلب زنانی که توانستند از سازمان جدا شوند؛ این مطلب وجود دارد که قبل از ورود به سازمان و به دلیل تبلیغات گسترده در زمینه حمایت از حقوق زنان، سازمان برایشان کعبه آمال بود؛ اما به محض ورود با حقیقت تلخی رو به رو شدند و خود را در زندانی یافتند که راه نجاتی از آن نبود. زنان به گفته تمام رها شدگان از بند سازمان مجاهدین حق هیچ نوع انتخابی برای زندگی شخصی خود ندارند و از بسیاری از نیازهای اولیه خود محروم هستند.

زنانی که همیشه و همه جا باید حجاب داشته باشند

نسرین ابراهیمی عضو جدا شده سازمان می‌گوید: «وقتی که مرا به اشرف منتقل کردند؛ در یک پروسه ۳ ماهه به من گفتند که: حجاب در مجاهدین اجباری و تغییر مذهب هم وجود ندارد و باید مسلمان باشم و نماز و روزه اجباری است لباس و نوع پوشش فقط همانی است که مجاهدین آن را به عنوان فرم ارتش می‌شناسند و به جز این فرم حق پوشش دیگه‌ای وجود نداشت. من در ایران آزادی نداشتم، ولی حداقل می‌توانستم لباسی که خودم دلم می‌خواهد بپوشم و یا حق ازدواج و یا حق صحبت با خانواده ام را کسی از من نمی‌گرفت و یا کسی از من مثل برده‌ها کار نمی‌کشید.»

سادات میرباقری نیز یکی از جداشده‌های فرقه‌ی رجوی است که عضو لایه‌ی دوم شورای رهبر بوده به گفته ایشان: «در مناسبات این فرقه، حجاب فقط در روسری خلاصه می‌شود، زنان حق ندارند از انواع دیگر پوشش مثل شال یا کلاه و… استفاده کنند و جز روسری “سبز، قرمز، خاکی” بقیه ممنوع بود و حتی روسری‌های قرمز و خاکی نیز تنها در محل‌های خاص مجاز بود و اگر کسی می‌خواست خارج از مراسم‌های تبلیغی مجاهدین روسری قرمز یا خاکی بپوشد، توبیخ می‌شد. در این فرقه که با دستورالعمل‌های مریم رجوی کارها امورات بویژه مسائل زنان دنبال می‌شود، در مورد لباس و پوشش هممحدودیت حاکم بوده وهست.

زنان حق انتخاب رنگ لباس و حتی حق انتخاب جنس پارچه لباس خود را ندارند!

من به مدت ۲۳ سال که در تشکیلات این فرقه مخرب بوده ام و فقط مجاز بودم از فرم پوشش سبزرنگ با جنس زبر و روسری سبزاستفاده کنم.

حجاب اجباری حتی در مکان‌های که فقط زنانحضور داشتند نیز حاکم بود. وقتی مسئولین فرقه در این رابطه با سوال و شگفتی زنان روبرو می‌شدند که: «چرا زنان در یک نشست کاملاً زنانه و یا در سالن غذاخوری خودشان که هیچ مردی در آن تردد نمی‌کند باید روسری سر کنند و حجاب اجباری داشته باشند؟ مسئولین فرقه با استناد به صحبت‌ها و فرامین مریم رجوی می‌گفتند:

روسری فرم رسمی سازمان مجاهدین و ارتش آزادی بخش است و زنان ملزم به پوشیدن روسری حتی در مکان‌هایی که مردان حضور ندارند هستند.»

حجاب اجباری و ممنوع بودن زنان از داشتن پوشش آزاد در میان زنان دیگر در حالی است که مریم رجوی در” طرح ده ماده ای” که برای آینده ایران ادعا می‌کرد، اعلام کرد که “زنان از حق انتخاب آزادانه پوشش برخوردار خواهند بود. ”

زنان حق آرایش، پیرایش و نگاه کردن در آئینه را ندارند

به گفته خانم سنجابی یکی از اعضای جدا شده از سازمان: «زنان در اشرف اجازه نداشتند حتی کفشی که بیش از دوسانت پاشنه داشته باشد بپوشند. زنان اجازه نداشتند از جوراب‌های رنگی غیر از مشکی و رنگ‌های تیره استفاده کنند. برای زنان استفاده از لوازم آرایشی و حتی کرم ضد آفتاب ممنوع بود. عینک‌های آفتابی و هر نوع امکانات دیگر غیرنظامی ممنوع بود. برای زنان هر لباسی جز لباس‌های فرم نظامی ممنوع بود؛ درحالیکه مریم رجوی در هر کجا با انواع و اقسام آرایش و لباس‌های گران قیمت و میلیونی و روسری‌های مارک‌های هرمس و دولچی کابانا و بربری وشانل (۵) ظاهر می‌شد و همین طور مژگان پارسایی و زنان مدار یک شورای رهبری که با آرایش و لباس‌های رنگین برای ملاقات با نظامیان آمریکایی می‌رفتند.»

به گفته خانم ابراهیمی: «تمامی زنان به طور خاص زنان جوان باید جلوی آفتاب کارهای سخت و طاقت فرسا انجام می‌دادند و مریم رجوی بارها گفته بود که صورت زنان را وقتی دوست دارد که آفتاب سوخته باشند. به این وسیله صورت زنان به شدت آفتاب سوخته و پر از لکه‌های آفتاب می‌شد و بر اثر کار زیاد و فشار صورت‌ها شکسته می‌شد. در حقیقت می‌خواستند که صورت‌ها کاملا زشت بشود که هر کسی با خودش فکر کند که من که سنم که کم نیست و قیافه ام هم سوخته و زشت شده؛ پس دیگه همان بهتر که در این خراب شده یعنی اشرف بمانم تا بپوسم؛ چون جامعه مرا نخواهد پذیرفت.

کد خبرنگار: ۱۵
۱دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید

    ***