ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز شناخته شده بعد از بیش از یک قرن زندگی درگذشت. او روز سه شنبه ۳۱ مرداددر منزل مسکونیاش در بریتانیا و در کنار خانواده اش درگذشت.
گلستان در سال ۱۳۲۰ برای تحصیل حقوق به تهران رفت. در آنجا در ۲۱ سالگی با دختر عمویش فخری گلستان (تقوی شیرازی) ازدواج کرد. سپس در سال ۱۳۲۰ وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. گلستان بعدها به شرکت نفت، کتاب نوشت، فیلم ساخت و با بسیاری از روشنفکران و اهل سیاست ایران دوستی کرد.
در ادامه ۵ نکته جذاب از زندگی ابراهیم گلستان را مرور میکنیم.
اهل شیراز و از خانوادهای روحانی
ابراهیم گلستان با نام شناسنامهای ابراهیم تقوی شیرازی در ۲۶ مهر ۱۳۰۱ در شیراز متولد شد. پدر بزرگ او سید محمدشریف تقوی از روحانیون شناخته شده مخالف مشروطه غربی بود که برای پافشاری با این مخالفت به دیدار آخوند خراسانی هم رفت.
از مانی حقیقی تا شاهرخ گلستان؛ خانوده مشهور آقای گلستان
ابراهیم گلستان تنها هنرمند و تنها عضو مشهور خانواده گلستان نیست. شاهرخ گلستان برادر ابراهیم نیز فیلمساز قابلی است، اما دو عضو بیشتر شناخته شده گلستان، کاوه گلستان- فرزند ابراهیم- و مانی حقیقی- نوه دختری ابراهیم- هستند. کاوه گلستان عکاس برجسته ایرانی است که در هنگام ماموریت عکاسی در جنگ عراق در سال ۱۳۸۲ بر اثر انفجار مین کشته شد. مانی حقیقی فرزند لیلی گلستان و نعمت حقیقی نیز نویسنده،کارگردان و بازیگری شناخته شده است. لیلی گلستان نویسندهای شناخته شده است و فرزنده کاوه گلستان نیز رپری ساکن انگلستان است.
رابطه عاشقانه خاص فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان
ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد هرچند هیچ وقت ازدواج نکردند، اما رابطهای عاشقانه داشتند. پوران فرخزاد، خواهر فروغ، در این رابطه میگوید: ” فروغ از عشق به گلستان تلخی های زیادی متحمل شد، او هرگز دوست نداشت جای خانم گلستان را بگیرد ، از این رو همراه در مواجهه با پیشنهاد ازدواج دست رد به سینه گلستان می زد . من خود چند بار شاهد بودم گلستان فروغ را تا در محضر برای عقد برد اما خواهرم فروغ در لحظه های آخر بشدت از این تصمیم منصرف می شد و گلستان را که تا حد مرگ می پرستید سخت می رنجاند.
عضویت در حزب توده
گلستان دوره دانشجویی به عضویت حزب توده درآمد و تحصیل را نیمهکاره رها کرد. او از سال ۱۳۲۳ به عنوان عکاس روزنامههای رهبر و مردم حزب به کار مشغول شد. او یک سال به عنوان مسوول حزب توده در مازندران شرقی در شاهی مازندران زندگی کرد و بین کارگران به فعالیت حزبی پرداخت. در حزب توده اپریم اسحاق و نورالدین کیانوری از دوستان نزدیک او بودند.وقتی خلیل ملکی از حزب انشعاب کرد گلستان با این انشعاب مخالف بود. گلستان خود در سال ۱۳۲۶ از این حزب جدا شد. جدایی او نه بهخاطر اختلاف نظری و فکری بلکه بهدلیل باور او بهروابط ناسالم و باندبازیها و جاهطلبیهای افراد حزب بود.
ابراهیم گلستان نقد به شاهنامه: این چطور اسطورهای است؟
ابراهیم گلستان در نامهای به نادر ابراهیم درباره شاهنامه مینویسد: «حالا بگو که فردوسی تاریخ و همچنان زبان برایت به مرده ریگ گذاشته است، مختاری. اما این چه جور تاریخ است یا حتی چه جور اسطوره است؟ اسطورهای که جهان پهلوان آیت مردانگیاش سر نوجوان بیگناه کلاه میگذارد تا با خنجر جگر او را بدراند بعد مینشیند به گریه سردادن. یا کاوهاش تحمل کرد بیش از بیست فرزندش را خوراک مار بسازند، و تنها پس از رسیدن نوبت به بیست و چندمین فرزند آن وقت پا شد علم برداشت. از قصههای کودکانه فقط مغزهای کودکانه راضیاند. بدتر، از قصههای کودکانه مغزها کودکانه میمانند. که مانده است و میبینیم.»
نظر شما