سلام نو _ سرویس گردشگری: ایران زمین از دیرباز کانون تولید و نشر علم و عرصه پهناور شعر و ادب در جهان بوده است. در زمانی که اروپا در تاریکی مطلق قرون وسطی فرو رفته بود، هر روز چهره تازهای از علم و ادب در ایران زمین رخ مینمود.
جای جای این خاک پرگهر خاستگاه دانشمندان، فلاسفه، شعرا و عرفایی بوده که هر کدام به تنهایی میتوانستند افتخار یک کشور باشند. در این میان شهرهایی بودند که سهم بیشتری در زایش و پرورش این بزرگان داشتند.
از جمله شهر توس که زادگاه بیشترین و بزرگترین مفاخر علمی و فرهنگی و ادبی این سرزمین است.
بزرگانی چون حکیم ابوالقاسم فردوسی، خواجه نصیرالدین توسی، خواجه نظامالملک توسی، امام محمد غزالی، احمد غزالی، شیخ توسی، جابربن حیان، اسدی توسی و دقیقی که هر یک در عرصه تاریخ علم و ادب جهان سرشناس هستند.
شعرای پرآوازه در مشهد
ابوالقاسم فردوسی
از شخصیتهای معروف شعر و ادب فارسی، شاعر بلند آوازه ایرانی و سراینده شاهنامه معروف، حکیم ابوالقاسم فردوسی است. تاریخ تولد او را سال ۳۱۹ عنوان کردهاند. فردوسی در روستای پاژ که از توابع شهر طوس است به دنیا آمد.
نام اصلی فردوسی در بعضی منابع ابوالقاسم حسن پور علی طوسی نوشته شده است و در برخی منابع دیگر ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرفشاه. گفته شده شاید تخلص فردوسی را سلطان محمود غزنوی در دیداری که با او داشته، به وی نسبت داده است.
پدر فردوسی ابومنصور نام داشته و از کشاورزان بزرگ خراسان بوده است. مادر او هم گردویه زهرا یکی از دختران شاهزاده ای مازندرانی به نام اسپهبدان بوده است. فردوسی به جز خودش سه خواهر تنی هم داشته است.
شاهنامه حاصل سی سال تلاش حکیم فردوسی برای سرودن این شاهکار ادبیات کهن پارسی است. این شاعر بزرگ از کودکی علاقه زیادی به داستانهای گذشته ایران داشته و با جستجوی فراوان، کتابهایی از ایران کهن را به دست آورده است که گفته میشود شاهنامه بر اساس اطلاعات همین داستانها و افسانهها سروده است. شاهنامه بالغ بر ۵۰ هزار بیت دارد که از سال ۳۷۰ یا ۳۷۱ فردوسی سرودن آن را آغاز کرد.
تاریخ وفات این شاعر بزرگ سال ۴۱۱هجری قمری عنوان شده و بنابرگفته ها به دلیل اینکه فردوسی شیعه بوده است، اجازه دفن وی را در قبرستان مسلمانان ندادند و درنهایت جسد وی را در باغ شخصیاش در نزدیکی روستای محل تولدش در اطراف مشهد دفن کردند.
ملک الشعرای بهار
محمد تقی بهار در سال ۱۲۶۵ در شهر مشهد به دنیا آمد. ایشان را به نام ملک الشعرای بهار میشناسیم. شاعری در خانواده او رواج بسیاری داشت و پدرش ملک الشعرای آستان قدس رضوی بود که پس از مرگ وی این سمت به فرزندش رسید.
نسل خانواده بهار به میرزا احمد کاشانی قصیده سرای سرشناس می رسد. وی از شخصیتهای معروف مشهد در عصر معاصر است. بهار علاوه بر شاعر بودن، روزنامهنگار و سیاستمدار برجستهای بوده است و سابقه شش دوره حضور در مجلس را در کارنامه خود دارد. همچنین به دلیل پیوستن ایشان به صف مشروطه خواهی بارها زندانی و تبعید شدند.
ایشان سالها در دوره دکترا دانشکده ادبیات در کرسی استادی تدریس میکرد. بهار مدت کوتاهی را در کابینه قوام السلطنه به منصب وزارت فرهنگ نیز منصوب شد. از آثار شاخص بهار دیوان اشعار ایشان است. استاد بهار در اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۰ از دنیا رفت و در آرامگاه ظهیرالدوله شمیران به خاک سپرده شد.
مشاهیر اهل مشهد
خواجه نصیر الدین طوسی
ابوجعفر نصیر الدین محمد مشهور به خواجه نصیر طوسی حکیم، شاعر، فیلسوف و ریاضیدان بود و در طوس به دنیا آمد. خواجه نصیر تحصیلات خود را در مشهد به پایان رساند و برای کسب درجه اجتهاد به نیشابور رفت. پس از آن لقب استاد البشر را به او دادند.
خواجه نصیرالدین طوسی سیاستمداری لایق بود که حتی به سمت مشاور اعظم هلاکوخان نیز نائل آمد. ایجاد رصدخانه مراغه و زیج ایلخانی از اقدامات مهم او بوده و در طول عمر خود شاگردانی چون جمال الدین حسن علامه حلی، قطب الدین محمود شیرازی و… را تربیت کرده است.
امام محمد غزالی
ابو حامد امام محمد غزالی طوسی، فیلسوف، فقیه و عارف بزرگ دوره سلطنت سلجوقیان در عصر طلایی تمدن اسلامی، همزمان با فعالیت شیعیان اسماعیلی میزیست. فلاسفه دوره زندگی ۵۵ ساله او را به دو دوره کسب علم (تقلید) و دوره اجتهاد تقسیمبندی کردهاند.
غزالی که قسمت اعظم دانش خود را در محضر امامالحرمین جوینی، از سرشناسترین چهرههای مذهب کلام اشعری کسب کرد، مذهب شافعی را برای خود برگزید.
غزالی با وجود اینکه فقیه و فیلسوف بود، به تصوف توجه فوقالعادهای داشت. تمایل او به عرفان و تصوف سبب شهرت او در بین علمای اهل سنت شد. غزالی ابتدا فقیه، متکلم و فیلسوف بود؛ اما بعد از مدتی عرفان را به فلسفه ترجیح داد و نقدهایی را به فلسفه مشاء ارسطو وارد کرد.
او در طی این نقدها، نظریات جدیدی را ارائه داد که بعدها سبب شد به سرشناسترین فیلسوف اسلامی در سرزمینهای روم و غرب تبدیل شود. غزالی که آرای خود را در کتاب «تهافت الفلاسفة» آورد، بهعلت جای دادن تصوف در بطن علوم اسلامی، توسط ابن تیمیه و برخی صاحبان تفکر سلفی نقد شد؛ حتی برخی از فلاسفه او را بهعلت نقد ارسطو، فارابی و ابن سینا، به خردستیزی محکوم کردند.
نظر شما