خشایار نادی: بارزترین و قابل تامل ترین مشخصه ی نظام فعلی حمل و نقل، نحوه تخصیص منابع در آن است. عمده ترین مصرف منابع عمومی مربوط به تامین زیرساخت و سوخت ارزان است، که موجب ناکارآمدی نظام فعلی گردیده است.
1) نارضایتی عمومی با توزیع ناعادلانه منابع عمومی و فرصت ها
در حال حاضر بسیاری از منابع دولتی (سوخت و زیرساخت ارزان و رایگان) صرف توسعه زیرساخت های حمل و نقل شخصی می شود. بنابراین عدم توانایی عموم افراد جامعه برای استفاده از یارانه های دولتی موجب ناعدالتی در جامعه می شود. در نظام فعلی از سویی منابع عمومی در عوض توسعه حمل و نقل همگانی به منظور تامین سوخت و زیرساخت ارزان مصرف می شود و از سوی دیگر حجم ترافیک خودروهای شخصی، کارآمدی حمل و نقل های همگانی مختلط
با حمل و نقل شخصی را می کاهند. همچنین در نظام حکمرانی فعلی حمل و نقل، افرادی که خودروی شخصی ندارند، فرصت های اجتماعی و اقتصادی
بسیاری را نیز از دست خواهند داد.
2) افزایش هزینه های حمل و نقل در سبد هزینه های خانوار
در نظام فعلی حمل و نقل شهری، خرید خودرو به عنوان یکی از اولویت های اقتصادی خانوارها دیده می شود. دلیل اصلی آن نیز، ارائه سوخت و زیرساخت ارزان شهری (شبکه معابر، پل و تونل) توسط شهرداری در عوض تکمیل سیستم حمل و نقل همگانی است. لزوم خرید خودروی شخصی در خانوارهای تهرانی، علاوه بر تحمیل هزینه های
اضافی به نهاد خانواده موجب ایجاد سبک زندگی ناصحیح در شهر و وارد شدن هزینه های سربار بسیار سنگین حاصل از افزایش بی رویه تعداد خودروهای شخصی بر جامعه خواهد شد.
3) چرخه معیوب توسعه شبکه معابر و افزایش ترافیک معابر
تجربه کلانشهر تهران عدم تاثیر قابل توجه توسعه شبکه معابر در مدیریت حمل و نقل شهری را برای مسئولین
ثابت نموده است. این تجربیات نشان می دهد که ترافیک معابر و تردد خودروی شخصی با گذشت زمان محدودی از احداث به وضعیت نامطلوبی خواهد رسید. زیرا توسعه شبکه معابر به جای توسعه حمل و نقل همگانی به معنی محوریت حمل و نقل شخصی بوده و مطلوبیت را در این شیوه افزایش میدهد. بنابراین افزایش استفاده از خودروی
شخصی در شهرها را نیز به همراه خواهد داشت.
4) افزایش هزینه های اجتماعی سیستم حمل و نقل
مصرف بالای سوخت، یارانه های غیرهدفمند و غیرمعقول واردات سوخت، تعداد بالای تصادفات فوتی و جرحی و سهم بالای هزینه های آن از تولید ناخالص داخلی، آثار سوء زیست محیطی شامل آلودگی هوا، آلودگی صوتی، آلودگی بصری، صدمات زیست محیطی، خسارات اجتماعی نظیر اتلاف وقت و آشفتگی روانی و سایر هزینه های
تحمیلی از نظام نامطلوب حمل و نقل در شهر تهران میباشد.
5) افزایش هزینه های بازگشت به الگوی سالم حمل و نقل با گذشت زمان
در صورت از دست دادن فرصت بازگشت به الگوی صحیح حمل و نقل، با گذشت زمان سه نوع هزینه ملی افزایش می یابد:
هزینه فرصت از دست رفته، هزینه تغییر الگوی زندگی و هزینه تغییر زیرساخت های حمل و نقل.
در صورت از دست دادن فرصت زمان، هزینه هایی به شهر و کشور وارد شده و منافعی از دست می روند. از طرفی
بررسی تجربه کشورها نشان می دهد که در صورت شکل گیری الگوی ناصحیح حمل و نقل و با گذشت زمان، تغییر آن هزینه های بیشتری نیاز داشته و در برخی موارد امکان پذیر نیست. همچنین در شهری که زیرساختها و امکانات آن با محوریت حمل و نقل شخصی شکل گرفته است، تغییر به سمت محوریت حمل و نقل همگانی هزینه های بسیاری به
دنبال خواهد داشت.
6) نظام حمل و نقلی ناکارآمد، عامل شکل گیری الگوی زندگی معیوب و افزایش دائمی هزینه های مذکور
نظام فعلی حمل و نقل منابع خود را به منظور تامین زیرساخت و سوخت ارزان هزینه کرده و به طور مستقیم مردم را به خرید خودروی شخصی ترغیب می نماید. در صورت عدم تغییر نظام فعلی حمل و نقل شهری، چرخه باطل افزایش استفاده از خودروی شخصی و افزایش هزینه های جامعه هیچگاه متوقف نخواهد شد.
متاسفانه تاکنون راهکار اولیه و ابتدایی برای پاسخ به نیاز جابجایی شهروندان، توسعه ی شبکه معابر (راه ها، تقاطعات
غیرهمسطح، پل ها، تونل ها و ...) بوده است. عواقب اجتماعی توسعه شبکه معابر و همچنین هزینه تخصیص زمین نیز در نظر گرفته نشده است. راهکارهایی چون کاهش نیاز به سفر و کاهش طول و زمان آن، راهکاری "بدون متولی" و راهبردهایی چون توسعه حمل و نقل همگانی در اولویت های بعدی مسئولان بوده اند، که موجبات نظام حکمرانی حمل و نقل " ناکارآمد" را فراهم نموده است.
نظر شما