سلام نو – محمدعلی صفآرا: زهره فکور صبور خودکشی کرد. خبر شوکه کننده، بهت آور و غمانگیز بود. بازیگر آرام و بیحاشیهای که با سریال روزگار جوانی به مردم معرفی شد و در این سالها در سریالهای بسیاری نقش آفرینی کرد بسیار ناگهانی درگذشت تا همه از خود بپرسند چه شده؟
همه منتظر بودند تا خبر مرگ یا حداقل خودکشی بازیگر مشهور تکذیب شود، اما در نهایت تحقیقات پلیس نشان داد که او با خوردن قرص به زندگی خود پایان داده است. تا این لحظه حرفهای زیادی درباره دلایل خودکشی او، نقش یک افشاگر مشهور اینستاگرامی در آن و مسائل دیگر زده شده است، اما فارغ از تمام اینها مرگ زهره فکور صبور از منظری دیگر اهمیت دارد و باید به چشم هشداری به آن نگریست.
بخشی از توصیفات همسرِ زهره فکور صبور صبور را از روز حادثه با هم بخوانیم:
همسرم به تنهایی در این آپارتمان(محل حادثه) زندگی میکرد و من آخرین بار روز یکشنبه او را دیدم. آن روز سرحال بود و مشکل خاصی نداشت. آخرین تماسمان هم به روز دوشنبه برمیگردد یعنی یک روز پیش از مرگ همسرم. از مسائل روزمره گفتیم و بعد از آن خداحافظی کردیم تا اینکه عصر سهشنبه و ساعاتی قبل از پیدا شدن جسد همسرم، مادرش به من زنگ زد و درحالیکه پریشان بود سراغ دخترش را گرفت. با اطمینان به او گفتم حالش خوب و در خانه است اما مادرش نگران بود و میگفت ساعت ۲ظهر که با او صحبت کرده بهنظر میرسیده حالش خوب نیست و گریه میکرد.
به گفته همسر زهره فکور صبور رابطه آنها خوب بود و « او هیچ مشکلی نداشت و زنی شاد بود» و «دچار بیماری افسردگی هم نبود.» با این همه از یک صبح تا عصر زهره فکور صبور از زندگی به مرگ رسید.
هر چند همسر مرحوم زهره فکور صبور میگوید که همسرش افسرده نبوده، اما با فرض درست بودن این حرف به نظر میرسید خانم بازیگر باید مورد توجه جدیتری قرار میگرفت و حتما به تراپیست مراجعه میکرد. شاید بپرسید چرا. پاسخ این است که بر اساس تحقیقات انجام شده هرگونه اشاره مستقیم و غیرمستقیم به مرگ و خودکشی باید جدی گرفته شود.
جمله هایی مانند "وقتی من رفتم متأسف خواهید شد"، "من هیچ راهی ندارم"، جمله های کلیدی هستند که به محض شنیدن از یک شخص باید آن را جدی گرفت. حتی هر شوخی و لبخندی در این مورد را باید جدی انگاشت و از کنار آن عبور نکرد.
حتی باید هرگونه جمله عمیق که نشان از ناکامی شدید در زندگی دارد را نیز جدی گرفت. زهره فکور صبور در آخرین مصاحبه تلویزیونی خود در شبکه زنده رود در پاسخ به سوال مجری میگوید که اگر به عقب بر میگشت بازیگری را انتخاب نمیکرد. او ادامه میدهد: کلا از بچگی دنبال یک زندگی آرام و بیدغدغه بودم، خیلی صادقانه بگویم اگه عقل الانم را داشتم، ازدواج می کردم، بچههایم را بزرگ میکردم، شوهر میدادم، زن میدادم و این کارها را میکردم. اگر هم روزی بچه دار شوم، اجازه نمیدهم هیچ وقت وارد این حرفه شود و ترجیح میدهم برگردم به یک زندگی عادی.
این سخنان و سخنانی شبیه آن، که احتمالا در زندگی شخصی زهره فکور صبور نمود بیشتری داشت باید اطرافیان وی را به این وا میداشت که با او بیشتر گفتوگو کرده و او را در مسیر مراجعه به یک روانشناس تشویق میکردند.
ما عموما اینطور فکر میکنیم که هر کسی که سعی در کشتن خود دارد، دیوانه، خل، در حال گریه یا دیگر وضعیتهای عجیب روانی است در حالی که اصلا اینطور نیست. بیشتر افرادی که خودکشی میکنند، روان پریش یا دیوانه نیستند. این افراد عموما ناراحت، غمگین، افسرده و یا ناامید هستند. نکته مهم دیگر این است که پریشانی شدید و درد عاطفی الزاما مساوی با بیماری روانی نیست.
نکته دیگر این است که گاهی فکر میکنیم اگر کسی مصمم به کشتن خود باشد، هیچ چیز مانع او نمیشود. این حرف اشتباه است. گاهی یک تماس، یک پیام و یک لیوان چای میتواند یک نفر را از مرگ نجات دهد.
پس نشانهها را جدی بگیرید، هشدارها را درست ارزیابی کنید و به آنها واکنش درست نشان دهید. شاید بتوانید کسی را نجات دهید.
نظر شما