عبدالله زمانی تونی در یادداشتی نوشت: ضرورت تغییر نگرش مدیریتی در میان مدیران سنتی و پا به سن گذاشته در ایران به دلیل تغییرات فناوری، رقابت فزاینده و نیازهای جدید مشتریان و همچنین چالشهای پیش روی آنها است. مدیران باید به انتخاب سبکهای مدیریتی مدرن روی آورند تا توانایی پاسخگویی به چالشهای جدید را داشته باشند و بتوانند در دنیای امروز عملکرد بهتری از خود نشان دهند. تغییر و تحول نیازمند ارزیابی درست وضعیت کنونی و میل به بهبود است.
در واقع عمده مدیران ما در سطوح بالا از سبک سنتی استفاده می کنند و علیرغم بی نتیجه ماندن برنامه های ایشان و گاهی اوقات نتیجه معکوس گرفتن در زمینه رشد و توسعه ،اما همچنان بر این سبک مدیریت پافشاری می کنند.
ضرورت تغییر نگرش مدیریتی در میان مدیران سنتی و پیرمرد ایرانی به دلیل تغییرات فناوری، رقابت فزاینده و نیازهای جدید مشتریان است. مدیران باید به انتخاب سبکهای مدیریتی مدرن روی آورند تا توانایی پاسخگویی به چالشهای جدید را داشته باشند و بتوانند در دنیای امروز عملکرد بهتری از خود نشان دهند. تغییر و تحول نیازمند ارزیابی درست وضعیت کنونی و میل به بهبود است.
مدیریت سنتی (Traditional Management) به سبک مدیریتی اشاره دارد که در دوران صنعتی و قبل از ظهور مفاهیم مدیریت مدرن رایج بود و دارای ویژگیهای زیر است:
۱_ تمرکز بر کنترل و سلسله مراتب: در این رویکرد، مدیریت بر نظارت مستقیم و ادامه سلسله مراتب سازمانی تأکید دارد.
۲- تقسیم کار و تخصص: وظایف به صورت تخصصی و بخشی تقسیم میشوند تا افراد در زمینه خاصی کارآمد باشند.
۳- استانداردسازی و روالهای رسمی: فرآیندها و رویههای سازمانی به صورت دقیق و رسمی تعریف و استاندارد میشوند.
۴- سازماندهی مکانیکی: سازمان مانند یک ماشین، منظم و براساس قوانین و مقررات پیش میرود.
۵- مدیریت متمرکز: تمام تصمیمات و کنترل در سطوح بالای سازمان متمرکز است.
۶- انگیزش از طریق پاداش و تنبیه: برای انگیزش کارکنان از سیستم پاداش و تنبیه استفاده میشود.
۷- کارکنان منفعل: کارکنان در این رویکرد، منفعل و بدون مشارکت در تصمیمگیری هستند.
این ویژگیها برای دوران صنعتی مناسب بودند اما در دنیای امروزی مدیریت مدرن جایگزین آن شده است.گرچه همین اصول مدیریت سنتی نیز در عمل توسط اکثر مدیران به طور صحیح و کامل پیاده سازی نشده است،لذا ضرورت ایجاب کرده که با تغییر نگرش مدیریتی به مدیریت های نسل جدید،از آسیب زدن مضاعف به سرمایه های ملی ممانعت به عمل آید.همانطور که شاهد هستیم، فناوری به طور چشمگیری بر مدیریت و سبکهای مدیریتی تأثیر گذاشته است که در ذیل به برخی از آنها اشاره خواهم کرد:
دسترسی به اطلاعات:
فناوری به مدیران امکان دسترسی سریع و آسان به اطلاعات را فراهم کرده است. این امر باعث شده تا مدیران بتوانند تصمیمات آگاهانه و سریع تری اتخاذ کنند.
تغییر در ساختار سازمانی:
فناوری موجب تغییر در ساختار سازمانها شده و سلسله مراتب سنتی را به چالش کشیده است. ساختارهای هرمی جای خود را به ساختارهای مسطح و ارتباطات افقی دادهاند.
تمرکززدایی و اختیاردهی:
به واسطه فناوری، مدیران میتوانند بخشی از اختیارات خود را به کارکنان واگذار کنند. این امر منجر به تمرکززدایی و افزایش توانمندسازی کارکنان شده است.
سبکهای مدیریتی:
فناوری موجب ظهور سبکهای مدیریتی جدیدی همچون مدیریت مشارکتی، مدیریت تیمی و مدیریت منابع انسانی شده است.
ارتباطات و تعامل:
فناوری ارتباطات و تعامل میان مدیران و کارکنان را تسهیل کرده و موجب بهبود ارتباطات درون و برون سازمانی شده است.
بنابراین فناوری به طور کلی باعث تغییر و تحول در مدیریت و سبکهای مدیریتی شده و مدیران را ناگزیر به تغییر نگرش و سازگاری با محیط جدید نموده است.
نظر شما