عارفه سادات میریوسفی
-
روایتی از مسجد جامع کرمان
آدمی که میخواهد گاهی در وطن خودش توریست باشد
عارفه سادات میریوسفی*: اینکه آدم در وطن خودش توریست دیده شود هم خوب است. چون همیشه وطنش برایش شگفتی دارد، همینطور که کرمان هر لحظه برای من.
-
آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
عارفه سادات میریوسفی*: صبح بود و خلوت. ابتدا به نیایشگاه سر زدیم و آتش را تماشا کردیم. آتشی که نگهبان دارد. چند نیایش که به دیوار آویزان بود را خواندیم و دربارهی چند کلمهی قدیمی که معنایش را نمیدانستیم، صحبت کردیم. آتشکده چشمنواز بود.