همه ما افرادی را میشناسیم که میتوانند بستنی، کیک و هر خوراکی دیگری که میخواهند، بخورند و چاق هم نشوند. در مقابل، افرادی هستند که به نظر میرسد هر چقدر هم که غذای کمی میخورند، وزنشان افزایش مییابد. باید دلایل و علل چاقی را بررسی کرد. چه چیزی به یک فرد امکان میدهد تا بدون تلاش لاغر بماند اما از دیگری میخواهد تا برای جلوگیری از افزایش وزن تلاش کند؟!
به گزارش سلام نو به نقل از ایسنا، در یک سطح بسیار ساده، وزن به تعداد کالری مصرفی، تعداد کالری ذخیرهشده و میزان سوزاندن کالری بستگی دارد اما هر یک از این عوامل تحت تأثیر ترکیبی از ژنها و محیط هستند. هر دو میتوانند بر فیزیولوژی بدن مانند سرعت کالریسوزی و همچنین رفتاری مانند غذاهایی که برای خوردن انتخاب میکنیم، تأثیر بگذارند. تعامل بین همه این عوامل از لحظه لقاح آغاز میشود و طی مراحل زندگی ادامه مییابد.
میزان کالری
تعادل میان میزان کالری ذخیرهشده و سوزاندهشده، به ترکیب ژنتیکی، سطح فعالیت بدن و انرژی مصرفی در زمان استراحت بستگی دارد. اگر همه کالریهایی را که طی روز مصرف میکنید، به طور مداوم بسوزانید، وزن مناسب را حفظ خواهید کرد. اگر کالری بیشتری مصرف کنید، اضافهوزن خواهید داشت.
کالری اضافی، در سراسر بدن به عنوان چربی ذخیره میشود. بدن، این چربی را در سلولهای چربی ذخیره میکند. این کار را با بزرگ کردن سلولهای چربی که همیشه در بدن وجود دارند یا با ایجاد تعداد بیشتری از آنها انجام میدهد. اگر غذای مصرفی خود را کاهش دهید و کالری کمتری مصرف کنید، یا اگر بیشتر ورزش کنید و کالری بیشتری بسوزانید، بدن شما مقداری از ذخایر چربی را کاهش میدهد. هنگامی که این اتفاق میافتد، سلولهای چربی هم کوچک میشوند.
تاثیر ژنتیکی
تا به امروز، بیش از ۴۰۰ ژن گوناگون در علل اضافهوزن یا چاقی دخیل شناخته شدهاند؛ اگرچه به نظر میرسد تنها تعداد انگشتشماری از آنها نقشآفرینان اصلی باشند. ژنها به طرق گوناگونی در علل چاقی نقش دارند. آنها بر اشتها، سیری، متابولیسم، میل به غذا، توزیع چربی بدن و تمایل به غذا خوردن ناشی از استرس تاثیر میگذارند.
ژنهایی که با شاخص توده بدنی یا چاقی مرتبط هستند، عملکردشان بسیار متفاوت است. دکتر "ایور ابنزر"(Ivor Ebenezer)، متخصص علوم اعصاب "دانشگاه پورتسموث"(University of Portsmouth) انگلستان گفت: این ژنها در واقع هورمونها، انتقالدهندههای عصبی، تعدیلکنندههای عصبی و آنزیمهای دخیل در تنظیم مصرف غذا و هموستاز انرژی را کنترل میکنند.
دکتر "ایور ابنزر"(Ivor Ebenezer)، متخصص علوم اعصاب "دانشگاه پورتسموث"(University of Portsmouth) انگلستان میگوید: این ژنها در واقع هورمونها، انتقالدهندههای عصبی، تعدیلکنندههای عصبی و آنزیمهای دخیل در تنظیم مصرف غذا و هموستاز انرژی را کنترل میکنند.
قدرت تأثیر ژنتیک بر اختلالات وزنی، از فردی به فرد دیگر متفاوت است. پژوهشی که در "دانشگاه هاروارد"(Harvard University) انجام شده است، نشان میدهند که برای برخی افراد، ژنها تنها ۲۵ درصد از استعداد اضافه وزن را تشکیل میدهند؛ در حالی که برای برخی دیگر، این تأثیر ژنتیکی بین ۷۰ تا ۸۰ درصد است. داشتن یک ایده در مورد نقش قابل توجه ژنها در وزن ممکن است برای درمان اختلالات وزن سودمند باشد.
بررسی پژوهشگران "دانشگاه اتاگو"(University of Otago) نیوزیلند نشان میدهد که چاقی میتواند حدود ۴۰ درصد ژنتیکی و ۶۰ درصد به دلیل عوامل محیطی باشد.
دانشمندان، دیدگاههای متفاوتی در مورد تاثیر ژنها بر اضافهوزن دارند و همیشه با یکدیگر موافق نیستند. پژوهش در مورد چاقی، نمونه خوبی از یک حوزه تحقیقاتی است که در آن، بسیاری از دانشمندان نظرات متفاوتی دارند. به عنوان نمونه، این که کدام عوامل محیطی بیشترین تأثیر را دارند یا این که نقش ژنها در چاقی بیشتر است یا عوامل محیطی.
اگر بیشتر ویژگیهای زیر یا همه آنها را داشته باشید، احتمالا ژنها نقش مهمی در چاقی شما دارند.
- بیشتر عمر خود را چاق بوده باشید.
- یکی از والدین شما، هر دوی آنها یا چند تن دیگر از خویشاوندان خونی شما به طور قابل توجهی اضافهوزن دارند. اگر هر دو والدین به چاقی مبتلا باشند، احتمال ابتلا به چاقی در شما به ۸۰ درصد میرسد.
- حتی زمانی که فعالیت بدنی خود را افزایش میدهید و ماهها به یک رژیم غذایی کم کالری پایبند هستید، نمیتوانید وزن کم کنید.
اگر بیشتر ویژگیهای زیر یا همه آنها را داشته باشید، احتمالا ژنها در چاق شدن شما سهم کمتری دارند.
- شما به شدت تحت تأثیر در دسترس بودن غذا هستید.
- شما نسبتا اضافه وزن دارید اما با پیروی از یک رژیم غذایی و برنامه ورزشی معقول میتوانید وزن کم کنید.
- طی فصل تعطیلات، پس از تغییر عادات غذایی یا ورزشی یا در مواقعی که مشکلات روانی یا اجتماعی را تجربه میکنید، وزن کمشده را دوباره به دست میآورید.
این شرایط نشان میدهد که استعداد ژنتیکی برای اضافه وزن دارید اما این مشکل آنقدر بزرگ نیست که نتوانید با کمی تلاش بر آن غلبه کنید.
اگر وزنتان نرمال باشد و حتی زمانی که به طور منظم غذاهای پرکالری مصرف میکنید و به ندرت ورزش میکنید، افزایش نمییابد، میتوان گفت که استعداد ژنتیکی شما برای چاقی متوسط است.
افرادی که استعداد ژنتیکی متوسطی برای اضافه وزن دارند، شانس خوبی برای کاهش وزن خود با مصرف کالری کمتر و انجام دادن ورزشهای جدیتر دارند. این افراد به احتمال زیاد میتوانند وزن کمتر را حفظ کنند.
ژنهای صرفهجو
در زمان انسانهای اولیه هنگامی که طعمه فرار میکرد یا محصولات کشاورزی از بین میرفتند، اجداد ما چگونه زنده ماندند؟ کسانی که میتوانستند چربی بدن خود را ذخیره کنند تا در دوران لاغری به سر ببرند، زندگی کردند و کسانی که نتوانستند این کار را انجام دهند، از بین رفتند. این انطباق تکاملی توضیح میدهد که چرا بیشتر انسانهای امروزی یعنی حدود ۸۵ درصد از آنها، حامل ژنهای به اصطلاح صرفهجو هستند که به ما در حفظ انرژی و ذخیره چربی کمک میکنند. البته امروزه این ژنها چندان کارآمد نیستند زیرا نه تنها غذا تقریبا در همه ساعات شبانهروز در دسترس ما است، بلکه حتی مجبور نیستیم آن را شکار یا برداشت کنیم.
در مقابل، افرادی که دارای استعداد ژنتیکی قوی برای چاقی هستند، ممکن است نتوانند با شکل معمول رژیم غذایی و ورزشدرمانی وزن کم کنند. آنها حتی اگر با این روشها وزن کم کنند، کمتر احتمال دارد که بتوانند این کاهش وزن را حفظ کنند. برای افرادی که استعداد ژنتیکی بسیار قوی دارند، اراده محض در مقابله با گرایش آنها به اضافهوزن، بیتاثیر است. این افراد معمولا فقط تحت نظر پزشک میتوانند کاهش وزن را حفظ کنند. همچنین، آنها به احتمال زیاد به داروهای کاهش وزن یا جراحی نیاز دارند.
شیوع چاقی در میان بزرگسالان و حتی کودکان در حال افزایش است. ژنها به تنهایی نمیتوانند چنین افزایش سریعی را توضیح دهند. اگرچه استعداد ژنتیکی برای اضافهوزن، از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت است اما به نظر میرسد افزایش شاخص توده بدنی تقریبا جهانی است و در همه گروههای جمعیتی رخ میدهد. این یافتهها بر اهمیت تغییرات محیطی که بر همهگیری اضافه وزن و چاقی اثر میگذارند، تأکید میکنند.
آیا میتوان ژنها را تغییر داد؟
پژوهشها حاکی از این هستند که هیچ راه حل سریع یا آسانی برای مشکل چاقی وجود ندارد. ژنتیک بخشی از وجود ما است و کاهش وزن برای برخی افراد قطعا دشوارتر از دیگران است. با وجود این، اگرچه نمیتوانید ژنهای خود را تغییر دهید اما میتوانید روی عوامل محیطی تمرکز داشته باشید و تغییراتی در سبک زندگی خود ایجاد کنید که تأثیر مثبتی بر وزن و سلامت کلی شما دارد.
اگرچه نمیتوانید ژنهای خود را تغییر دهید اما میتوانید روی عوامل محیطی تمرکز داشته باشید و تغییراتی در سبک زندگی خود ایجاد کنید که تأثیر مثبتی بر وزن و سلامت کلی شما دارد.
پروژههای مداخله در چاقی میتوانند دادههای ارزشمندی را در مورد مؤثرترین راهها برای مدیریت عوامل محیطی ارائه دهند.
دلایل محیطی چاقی
عوامل ژنتیکی، نیروهای درونی هستند که به افزایش وزن کمک می کنند. عوامل محیطی، نیروهای بیرونی هستند که در اضافهوزن نقش دارند. آنها هر چیزی در محیط را شامل میشوند که ما را به خوردن بیش از حد یا ورزش کم ترغیب میکند. در مجموع، کارشناسان بر این باورند که عوامل محیطی، نیروی محرکه علل چاقی و افزایش چشمگیر آن هستند.
تأثیرات محیطی خیلی زود، حتی پیش از تولد وارد عمل میشوند. پژوهشگران این مواجهههای درون رحمی را "برنامهریزی جنینی"(fetal programming) مینامند. احتمال اضافهوزن نوزادان مادرانی که در دوران بارداری سیگار میکشند، نسبت به نوزادانی که مادرشان سیگار نمیکشد، بیشتر است. همین امر در مورد نوزادانی که از مادران مبتلا به دیابت متولد میشوند نیز صادق است. پژوهشگران بر این باورند که این شرایط ممکن است به نحوی، متابولیسم کودک در حال رشد را به گونهای تغییر دهند که در مراحل بعدی زندگی خود را نشان دهد.
پس از تولد، نوزادانی که بیش از سه ماه از شیر مادر تغذیه میکنند، در دوران نوجوانی در مقایسه با نوزادانی که کمتر از سه ماه از شیر مادر تغذیه میکنند، کمتر دچار چاقی میشوند.
عادات دوران کودکی اغلب تا آخر عمر با مردم باقی میمانند. کودکانی که نوشابههای شیرین مینوشند و غذاهای پرکالری و فرآوریشده میخورند، به طعم این محصولات عادت میکنند و در بزرگسالی به خوردن آنها ادامه میدهند. این عادات به افزایش وزن منجر میشوند. به همین ترتیب، کودکانی که به جای فعال بودن، تلویزیون تماشا میکنند و بازیهای ویدیویی انجام میدهند، ممکن است آیندهای بیتحرک داشته باشند.
بسیاری از ویژگیهای زندگی جدید، به افزایش وزن منجر میشوند. به طور خلاصه میتوان گفت که محیط امروزی، ما را تشویق میکند که بیشتر بخوریم و کمتر ورزش کنیم. شواهد فزایندهای وجود دارد که نشان میدهد جنبههای گستردهتری از شیوه زندگی ما مانند میزان خوابیدن، سطح استرس و سایر عوامل روانشناختی نیز میتوانند بر وزن تأثیر بگذارند.
غذا و چاقی
گزارش "مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری آمریکا"(CDC) نشان میدهد که مردم به طور میانگین کالری بیشتری نسبت به دهه ۱۹۷۰ مصرف میکنند. چه چیزی به این روند منجر میشود؟ کارشناسان میگویند که این ترکیبی از افزایش در دسترس بودن غذا، وعدههای بزرگتر و غذاهای پرکالری بیشتر است.
گزارش "مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری آمریکا"(CDC) نشان میدهد که مردم به طور میانگین کالری بیشتری نسبت به دهه ۱۹۷۰ مصرف میکنند.
تقریبا به هر کجا که میرویم، مراکز خرید، استادیومهای ورزشی و سالنهای سینما، غذا به راحتی در دسترس است. ما میتوانیم تنقلات یا وعدههای غذایی را در ایستگاههای استراحت کنار جاده، فروشگاههای شبانهروزی و حتی باشگاههای ورزشی بخریم.
ورزش کردن
توصیه کنونی پژوهشگران در حال حاضر، یک ساعت ورزش متوسط تا شدید در روز است اما تعداد کمی از مردم به این هدف میرسند.
زندگی روزمره ما، فرصتهای زیادی را برای فعالیت فراهم نمیکند. کودکان در مدرسه زیاد ورزش نمیکنند که اغلب به دلیل کاهش کلاسهای تربیت بدنی است. بسیاری از مردم به سمت محل کار خود رانندگی میکنند و بیشتر روز را پشت رایانه میگذرانند. از آنجا که ساعتهای طولانی کار میکنیم، در یافتن زمان برای رفتن به باشگاه و ورزش کردن مشکل داریم.
بهجای پیادهروی به سمت مغازههای محلی و حمل کیسههای خرید، به فروشگاههای بزرگ میرویم تا بتوانیم خودرو را نزدیک در ورودی پارک کنیم، خریدهایمان را در یک سبد خرید قرار دهیم و دوباره با خودرو به خانه برگردیم. استفاده گسترده از جاروبرقی، ماشین ظرفشویی و بسیاری از وسایل دیگر تقریبا همه تلاش فیزیکی را از کارهای روزمره میگیرد و میتواند یکی از دلایل چاقی باشد.
تماشای تلویزیون
بررسی پژوهشگران آمریکایی نشان میدهد که یک نفر به طور متوسط حدود چهار ساعت در روز تلویزیون تماشا میکند؛ عادتی که برخی از پژوهشها نشان دادهاند میتواند با اضافهوزن یا چاقی مرتبط باشد. پژوهش بلندمدتی که روی بزرگسالان آمریکایی انجام شد، نشان داد که افراد دارای اضافهوزن و چاقی نسبت به افراد دارای وزن طبیعی، زمان بیشتری را برای تماشای تلویزیون و بازیهای ویدیویی صرف میکنند. تماشای تلویزیون بیش از دو ساعت در روز نیز خطر اضافهوزن را در کودکان افزایش میدهد.
پژوهش بلندمدتی که روی بزرگسالان آمریکایی انجام شد، نشان داد که افراد دارای اضافهوزن و چاقی نسبت به افراد دارای وزن طبیعی، زمان بیشتری را برای تماشای تلویزیون و بازیهای ویدیویی صرف میکنند. تماشای تلویزیون بیش از دو ساعت در روز نیز خطر اضافهوزن را در کودکان افزایش میدهد.
بخشی از مشکل ممکن است این باشد که مردم به جای ورزش کردن یا انجام سایر فعالیتهایی که کالری بیشتری را میسوزانند، تلویزیون تماشا میکنند. دیدن تلویزیون فقط کمی بیشتر از خوابیدن و کمتر از سایر فعالیتهای بدون تحرکی مانند خیاطی یا مطالعه کردن، کالری میسوزاند اما تبلیغات مواد غذایی نیز ممکن است نقش مهمی در این میان داشته باشند.
برنامههای تلویزیونی معمولا آگهیهای تبلیغاتی غذا و نوشیدنی را نشان میدهند که مردم را به خوردن تشویق میکنند. پژوهشها حاکی از این هستند که خوردن غذا جلوی تلویزیون، مردم را به مصرف کالری بیشتر و به ویژه چربی بیشتر ترغیب میکند. پژوهشی که میزان تماشای تلویزیون توسط کودکان را محدود کرد، نشان داد که این تمرین به کاهش وزن آنها کمک میکند اما نه به این دلیل که وقتی تلویزیون تماشا نمیکردند، فعالتر میشدند. تفاوت این بود که کودکان هنگام تماشای تلویزیون، بیشتر از زمان انجام دادن فعالیت های دیگر، حتی فعالیتهای کمتحرک، تنقلات میخوردند.
استرس و مشکلات ناشی از آن
کارشناسان چاقی اکنون بر این باورند که عوامل گوناگونی ممکن است به افزایش وزن منجر شوند. استرس موضوع مشترکی است که در بروز این عوامل نقش دارد. به عنوان نمونه، این روزها کار کردن طی ساعات طولانی و داشتن تعطیلات کمتر، موضوعی رایج است. در بسیاری از خانوادهها، هم پدر و هم مادر کار میکنند و این موضوع موجب میشود که یافتن زمانی برای خرید، تهیه کردن و خوردن غذاهای سالم برای خانوادهها سختتر باشد.
کارشناسان چاقی اکنون بر این باورند که عوامل گوناگونی ممکن است به افزایش وزن منجر شوند. استرس موضوع مشترکی است که در بروز این عوامل نقش دارد.
اخبار شبانهروزی تلویزیون به این معنی است که ما گزارشهای مکرری را در مورد اعمال خشونتآمیز میشنویم. این موضوع به افزایش سطح استرس منجر میشود. همچنین، شنیدن اخباری مانند کودکربایی باعث میشود که والدین تمایلی به اجازه دادن به کودکان برای دوچرخهسواری و بازی در پارک نداشته باشند. والدین در نهایت کودکان را به فعالیتهای ساختاریافته سوق میدهند که به معنای فعالیت کمتر کودکان و استرس بیشتر والدین است. فشارهای زمانی، چه در مدرسه و چه در کار یا خانه، اغلب باعث میشود که مردم به سرعت غذا بخورند و خواب را قربانی کنند که هر دو میتوانند به افزایش وزن منجر شوند.
برخی از پژوهشگران نیز باور دارند که غذا خوردن نامنظم و سریع ممکن است یکی دیگر از دلایل چاقی باشد. شواهد عصبشناختی نشان میدهند که ساعت بیولوژیکی مغز ممکن است به تنظیم سیگنالهای گرسنگی و سیری نیز کمک کند. در حالت ایدهآل، این سیگنالها باید وزن ما را ثابت نگه دارند.
سیگنالها باید زمانی که چربی بدن ما به زیر سطح معینی میرسد یا زمانی که به چربی بیشتری نیاز داریم، مانند دوران بارداری، ما را تشویق کنند که غذا بخوریم، احساس سیری کنیم یا خوردن غذا را متوقف کنیم. ارتباط نزدیک بین ساعت بیولوژیکی مغز و مرکز کنترل اشتها در هیپوتالاموس نشان میدهد که گرسنگی و سیری تحت تأثیر نشانههای زمانی قرار دارند. الگوهای غذایی نامنظم ممکن است اثربخشی این نشانهها را مختل کنند؛ به نحوی که چاقی را افزایش دهند.
بررسیها نشان میدهند که هر چه کمتر بخوابیم، احتمال افزایش وزن بیشتر میشود. کمبود خواب، به اختلال در هورمونهایی منجر میشود که گرسنگی و اشتها را کنترل میکنند و میتواند یکی دیگر از دلایل چاقی باشد. پژوهشی که روی بیش از ۱۰۰۰ داوطلب انجام شد، نشان داد افرادی که کمتر از هشت ساعت در شب میخوابند، نسبت به افرادی که بیشتر میخوابند، چربی بدنشان بالاتر است و بیشترین وزن را دارند.
پژوهشی که روی بیش از ۱۰۰۰ داوطلب انجام شد، نشان داد افرادی که کمتر از هشت ساعت در شب میخوابند، نسبت به افرادی که بیشتر میخوابند، چربی بدنشان بالاتر است و بیشترین وزن را دارند.
استرس و کمبود خواب، ارتباط نزدیکی با وضعیت روانشناختی دارد که میتواند بر رژیم غذایی و اشتها نیز تأثیر بگذارد. این موضوع را هر کسی که هنگام مضطرب یا غمگین بودن، تنقلات میخورد، میتواند تأیید کند. بررسیها نشان دادهاند که برخی از افراد زمانی که تحت تاثیر افسردگی، اضطراب یا سایر اختلالات عاطفی قرار میگیرند، غذای بیشتری میخورند.
اضافه وزن و چاقی به خودی خود میتوانند به ایجاد اختلالات عاطفی منجر شوند. اگر به طور مکرر سعی داشته باشید که وزن کم کنید و شکست بخورید، این موضوع به مرور زمان میتواند به ناامیدی شدید منجر شود و اضطراب و افسردگی را در پی داشته باشد. بدین ترتیب، چرخهای ایجاد میشود که به چاقی بیشتر منجر میشود و با مشکلات عاطفی شدیدتر همراه است.
نظر شما